بیشتر رهبران کسب و کار معتقدند که در حال حل مشکلات استراتژی، ناکارآمدیهای فرآیند یا شکافهای اجرایی هستند. اما طبق گفته دیوید هرمان، مدیرعامل و نویسنده کتاب آینده کد عامل تغییر، مقصر اصلی معمولاً چیزی بسیار انسانیتر است: ترس پرداخته نشده.
در کتاب جدید خود، که با همکاری جارد جی. تالمادج نوشته شده، هرمان استدلال میکند که سکوت یک "پاسخ بیولوژیکی و فرهنگی" است که نوآوری را قبل از شروع آن از بین میبرد. با بازتعریف مقاومت نه به عنوان سرپیچی بلکه به عنوان نشانهای از فقدان، او یک نقشه عملی برای رهبرانی ارائه میدهد که آمادهاند اتاقهای گیر افتاده را به حرکت رو به جلو تبدیل کنند. ما با دیوید نشستیم تا درباره اینکه چرا امنیت روانی یک مهارت اجرایی-حیاتی است و چگونه هر کسی، در هر سطحی، میتواند یک عامل تغییر شود، گفتگو کنیم.
سؤال: کتاب شما با مفهوم "خط نامرئی در اتاق" شروع میشود - آن لحظهای که یک ایده میمیرد زیرا هزینه صحبت کردن بسیار بالا به نظر میرسد. چرا معتقدید این سکوت یک مسئله بیولوژیکی است و نه فقط یک نقص شخصیتی؟
دیوید هرمان:
به این دلیل که سکوت یک ویژگی شخصیتی نیست. یک غریزه بقاست.
مردم دوست دارند وانمود کنند که عملگرهای منطقی هستند، اما حقیقت بیرحمانه این است که لحظهای که عدم قطعیت، فاصله قدرت یا ریسک ظاهر میشود، آمیگدال کنترل را به دست میگیرد.
این بیولوژی است.
برای مثال، من یک بار یک جلسه استراتژی خارج از محل را تسهیل کردم که هر رهبر در اتاق با مدیرعامل سر تکان میداد در حالی که زبان بدن آنها فریاد میزد، "لطفاً مرا مجبور نکنید این را با صدای بلند بگویم." این بیکفایتی نبود. کمبود ایده نبود. سیستم عصبی آنها به سادگی احساس امنیت نمیکرد.
وقتی مغز تهدید را حس میکند، محافظت را بر مشارکت اولویت میدهد. به همین دلیل است که من مدام میگویم: ترس نوآوری بیشتری را میکشد تا استراتژی بد. تا زمانی که رهبران درک نکنند که سکوت یک پاسخ بیولوژیکی به خطر درک شده است و نه یک نقص شخصیتی، آنها به حل مشکل اشتباه ادامه خواهند داد.
سؤال: شما استدلال قانعکنندهای میکنید که مردم در برابر تغییر خود مقاومت نمیکنند، بلکه در برابر "فقدان" مرتبط با آن مقاومت میکنند - از دست دادن کنترل، شایستگی یا هویت. درک این تمایز چگونه روش برخورد یک رهبر با یک تیم شکاک را تغییر میدهد؟
دیوید هرمان:
وقتی مردم با یک ابتکار تغییر مبارزه میکنند، آنها با ایده مبارزه نمیکنند؛ آنها با فقدان مرتبط با آن مبارزه میکنند. از دست دادن کنترل. از دست دادن شایستگی. از دست دادن هویت. من شاهد بودم که مشارکتکنندگان بسیار ماهر و با انگیزه وقتی یک سیستم اتوماسیون جدید معرفی شد، کاملاً خاموش شدند. روی کاغذ، ارتقا درخشان بود. اما هیچ کس در نظر نگرفته بود که این تغییر برای افرادی که حرفهشان آنها را تعریف میکرد، چه احساسی دارد.
لحظهای که ما ابتکار را بازتعریف کردیم... نه به عنوان جایگزینی تخصص آنها بلکه حفظ آن... مقاومت ذوب شد. آنها به یک اسلاید دیگر نیاز نداشتند. آنها نیاز داشتند بشنوند، "تجربه شما مهم است، و این سیستم جدید بر اساس خردی که به دست آوردهاید ساخته شده است."
رهبران همیشه در این مورد اشتباه میکنند. آنها سعی میکنند با منطق متقاعد کنند در حالی که نبرد واقعی احساسی است. سریعترین راه برای کسب پذیرش، تصدیق چیزی است که مردم فکر میکنند در حال از دست دادن آن هستند.
سؤال: کتاب "ذهنیت کاتالیزور" را معرفی میکند، که توالی سنتی رهبری را برعکس میکند تا اعتماد به نفس را قبل از وضوح و منابع قرار دهد. چرا انتظار برای یک "طرح کامل" اغلب پرخطرترین حرکتی است که یک رهبر میتواند انجام دهد؟
دیوید هرمان:
زیرا کمالگرایی فقط تعلل است که کت و شلوار خوبی پوشیده است.
هر پیشرفتی که دیدهام، و هر یک که بخشی از آن بودهام، به این دلیل اتفاق افتاده که کسی قبل از داشتن تصویر کامل عمل کرده است. وقتی آن مدل قیمتگذاری یک سال در کشو ماند، به این دلیل نبود که دادهها خوب نبودند. به این دلیل بود که هیچ کس به اندازه کافی اعتماد به نفس نداشت تا رئیس را به چالش بکشد. وقتی ما قانون را ایجاد کردیم، "اگر 80٪ مطمئن هستید که رئیس اشتباه میکند، صحبت کنید. اگر 100٪ مطمئن هستید، داده بیاورید،" همه چیز تغییر کرد. هجده ماه بعد، آن ایده مدفون 1.2 میلیون دلار به EBITDA اضافه کرد.
اعتماد به نفس حرکت ایجاد میکند. حرکت وضوح ایجاد میکند. وضوح منابع را جذب میکند.
رهبرانی که منتظر همراستایی هر متغیر هستند، همیشه از کسانی که اولین قدم را برمیدارند و سریع یاد میگیرند، عقب میمانند. حرکت از طرحهای کامل نمیآید. از شروعهای شجاعانه میآید.
سؤال: شما الگوهای خاصی از مقاومت را شناسایی میکنید، مانند "شکاک"، "ستیزهجو" و حتی "مشتاق". چگونه رهبران میتوانند از این پروفایلها برای خواندن بهتر اتاق و پاسخ به ترس بدون شخصی کردن آن استفاده کنند؟
دیوید هرمان:
لحظهای که شما مقاومت را شخصی نمیگیرید، شروع به رهبری میکنید.
آن الگوها درباره برچسب زدن به مردم نیستند. آنها درباره شناخت الگوهای ترس هستند. شکاک به شما حمله نمیکند؛ آنها به دنبال زمین محکم هستند. ستیزهجو سعی نمیکند بر شما تسلط یابد؛ آنها آزمایش میکنند که آیا میتوانید حضور خود را تحت فشار حفظ کنید. و "مشتاق"؟ آن زیرکانهترین است. یک "بله" سریع که هیچ قصدی پشت آن نیست، فقط ترسی است که در لباس مؤدبانه پوشیده شده است.
در یک مشارکت، یک ذینفع پس از شنیدن الگوها مرا کنار کشید. او گفت، "من مشتاق هستم، نه؟" در آن لحظه، تشخیص او او را از توافق منفعل به تعهد واقعی تغییر داد. و او بخش کلیدی موفقیت آن پروژه شد.
وقتی رهبران یاد میگیرند این سیگنالها را رمزگشایی کنند، آنها به جای واکنش به ماسک، به ترس زیر آن پاسخ میدهند. این جایی است که نفوذ زندگی میکند: در فضایی که همدلی با قدرت ملاقات میکند.
سؤال: کد عامل تغییر هوش هیجانی را نه به عنوان یک "مهارت نرم" بلکه به عنوان یک ابزار سخت و اجرایی-حیاتی قرار میدهد. میتوانید مثالی از یک عادت کوچک یا ابزاری از کتاب ارائه دهید که به یک رهبر کمک میکند در یک لحظه پرخطر خود را پایدار نگه دارد؟
دیوید هرمان:
یکی از سادهترین... و قدرتمندترین... ابزارهایی که آموزش میدهم، روتین قبل از شلیک است. هر ورزشکار نخبهای یکی دارد. رهبران هم به یکی نیاز دارند.
قبل از یک گفتگوی پرخطر، من از رهبران میخواهم سه کار انجام دهند:
- یک بار نفس بکشید، آرام و عمیق. به سیستم عصبی خود سیگنال امنیت بدهید.
- ترس در اتاق را نام ببرید، از جمله ترس خودتان. "من در حال چالش کشیدن یک رهبر ارشد هستم و این احساس خطرناکی دارد."
- قبل از ورود تصمیم بگیرید چه کسی میخواهید باشید. آرام؟ مستقیم؟ کنجکاو؟ لنگر انداخته؟
این آیین 10 ثانیهای همه چیز را تغییر میدهد. وقتی فشار افزایش مییابد، مغز شما را آنلاین نگه میدارد. به جای واکنش از ترس، از حضور پاسخ میدهید.
یکی دیگر از موارد مورد علاقه: دو بار پاسخ دهید، سپس متوقف شوید. رهبران وقتی عصبی هستند بیش از حد توضیح میدهند. اما اعتماد به نفس در خویشتنداری احساس میشود. آن را واضح بگویید، آن را تمیز بگویید، سپس بگذارید سکوت کار سنگین را انجام دهد.
زیرا در لحظات پرخطر، سکون ضعف نیست.
سکون خودکنترلی است.
کد عامل تغییر بیش از یک کتاب تجاری است؛ یک راهنمای میدانی برای ساختن فرهنگهایی است که در آنها حقیقت بر سکوت غلبه میکند و انعطافپذیری هدایت میشود نه خرد. برای رهبرانی که آمادهاند منتظر اجازه نباشند، این کتاب ابزارهایی را ارائه میدهد تا از جایی که هستید رهبری کنید.


